Saturday, August 23, 2008

گریه نمی کنم

















گریه نمی کنم

بابا آب نداد
بابا نان نداد
آن مرد آمد
آن مرد با شلاق آمد
آن مرد بابا را برد
آن مرد گفت بابا محارب است
مرگش سزاست
مادر گریه کرد
من گریه کردم
دنیا گریه کرد
آن مرد عمو ابراهیم را هم برد
بابا نه آب داشت و نه نان
بابا وبلاگ داشت و عشق به مردم
بابا می نوشت , حرف میزد, سوال میکرد
آن مرد آمد
آن مرد با طناب دار آمد
آن مرد نیشخند زد
بابا به جنگل ستاره ها پیوست
من گریه نکردم
من گریه نمی کنم
آن مرد اشکهای مرا نخواهد دید
سرافرازم چون بابا
چشمانم باز
صورتم مغرور
اشک هایم در قلبم جاری
طوفان صاعقه در راه
بر گرفته از وبلاگ گل‌کو

Friday, August 22, 2008

روز خبرنگار و یک هدیه مخصوص برای شاهرودی


امروز روز خبرنگار است به سرم زده این عکس را ببرم دفتر ملاقات مردمی‌هاشمی شاهرودی و بگویم: جناب شاهرودی به چشم های دختر یعقوب مهرنهاد روزنامه‌نگار و براندازی که در آستانه روز خبرنگار اعدام شده است ، نگاه کن و بعد شب آرام به خانه برگرد و مراقب باش یک تار مو از سر نوه و نتیجه و نبیره تان کم نشود که اگر چنین شد ما فردا در روزنامه‌هامان یک پیام تسلیت دراز با کلی نام و نشان برای تسلای خاطرتان چاپ می‌کنیم . اصلا اگر یک بلایی سر ما روزنامه‌نگاران روز‌نامه‌های سراسری که در حد و اندازه شما هم نیستیم بیاید هم باز در همین روزنامه‌های پایتخت سهمی داریم و پیام تسلیتی دراز لابد نصیبمان می‌شود اما این دختر پدرش “بر انداز” بوده و همین دلیل کافیست تا جایی دور و در منطقه‌ای فقیرتر از پایتخت، تنهایی غصه بخورد و لابد لحظه شماری کند برای تحقق عدالت و امنیت ملی‌ای که برای اجرایش حتما باید سر او وباقی پدرانی که زبان درازی می کنند بر دار رود .

اینجا روزنامه نیست ، اینجا خانه کوچک یک روزنامه نگار است که میان این همه دختران بی‌پدر شهر، بلاخره دلش یک جا کمی‌بیشتر می‌لرزد ودست به قلم می‌شود تا قلب خود آرام کند. نمی توانم نگویم چشمم، نی نی چشمان پریشان دختر یک روزنامه نگار برداررفته را که دید، یک لحظه چه نفرتی در دلم نشست از آنان که خودخواهانه پیام مرگ صادر می‌کنند بی‌آنکه بدانند این مرگ فقط یک نفر را نمی‌کشد . جمعیتی متصل را خانه خراب می‌کند. اینجا را فرصتی دیدم برای تبریک روز خبرنگار به صاحب چشم‌های خیسی که عکس پدر اعدام شده اش را در آغوش دارد. به دختر یعقوب میرنهاد. آخر خوب می‌دانم اگر او دختر یکی از جنس و جماعت ما روزنامه نگار ها در همین پایتخت بود بی‌شک در گوشه‌ای از روزنامه سهمی داشت تا چشم خیس خویش بیشتر نمایان سازد. اما هم او وهم پدرش و هم باقی روزنامه نگاران بلوچ و کرد و ترک و شهرستانی چنان غریب افتاده‌اند که روزنامه نگاران پایتخت نشین را نیز از هراس آنکه مبادا اتهام تجزیه طلبی و براندازی و هزار و یک انگ سنگین تر دامن آنان نیز بیالاید به سکوتی سنگین واداشت و به گمانم کمتر روزنامه‌ای جرات و توان انتشار خبر از مرگ و حبس و احضار و بر دار شدن روزنامه نگاران مرز‌نشین و یا اساسا شهرستانی ‌را دارد و اگر هم خرده شهامتی بود، جایی لابلای خبرها چنان خبر را گم می‌کنیم که گم شود و چندان به چشم اهالی قضا نیاید و نان‌مان سنگ نشود بماند که چه دل‌سنگ شده‌ایم این روزها و مرگ برایمان عادی شده‌ است انگار و اصلا باورمان شده در عصری که هیچ اطلاع رسانی شفافی از روند دادرسی و بازجویی و بازپرسی و رسیدگی به پرونده های قضایی وجود ندارد پس حتما یعقوب میرنهاد و سامان رسول پور و باقی روزنامه نگاران، عضو گروهک‌های محارب و تروریستی و مخملی و رنگی و باقی اتهامات مولود سالهای اخیر بوده اند و مرگ و حبس حق همه است و هر گونه دفاع ما نیز خطر دارد و دردسر می‌آفریند.

برای روزنامه در رثا یا سوگ روز خبرنگار هیچ ننوشتم. دلم رضا نداد میان این همه آشفتگی ملتی که همه چیزش را انگار باخته این سالها من از ناامنی در شغلی بنویسم که تازه امنیت‌اش شرف دارد به نا امنی زندگی هزاران نفر دیگر که بی‌صدا و آرام می‌میرند و فراموش می‌شوند. اما اینجا روزنامه نیست و من مثلا بنا داشتم اینجا کمی شخصی تر از دغدغه‌های خودم بنویسم اما گاهی نشد و آن گاه دیگر هم که می شود و جزئی تر از خودم و دلتنگی ها و دل مشغولی‌های خودم می نویسم مخاطبان این خانه کج خلقی و بی‌حوصلگی می‌کنند و شاید هم حق دارند. به هر حال هفده مرداد روز ما بود و من این روز را به خبرنگارانی که در شهرستان‌ها از دل فقر گزارش می‌دهند تبریک گفتم و کودکان آنان که هنوز نمی‌دانند چرا پدران و مادران‌شان یا در سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ رفته اند یا پای چوبه دار جان دادند و یا اگر شانس آوردند وزنده ماندند به مرگ زودرس سلام گفتند .
از نوشته‌های مسیح علی‌نژاد

Thursday, August 14, 2008

بیانیه فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه


اطلاعیه مطبوعاتی


ایران: اعدام آقای یعقوب مهرنهاد

پاریس، ژنو- "فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر" (FIDH)

و "سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" (OMCT)

به شدت اعدام آقای یعقوب مهرنهاد در تاریخ 4 اوت 2008 را محکوم می کنند.

آقای مهرنهاد یکی از فعالان مدنی در استان سیستان و بلوچستان و مدیر روزنامه مردم سالاری بود. او همچنین ریاست یک سازمان غیردولتی زیر عنوان "انجمن جوانان صدای عدالت" را برعهده داشت.

آقای کریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، در این رابطه اظهار داشت: "اعدام او به دنبال یک محاکمه کاملا ناعادلانه پشت درهای بسته و در غیاب وکیل مدافع و بدون حضور خانواده اش که از این دادرسی نیز اطلاع داشتند برگزار شده است." آقای یعقوب مهرنهاد فوریه گذشته به جرم ارتباط با گروه جند الله، به عنوان یک گروه مسلح بلوچ، به مرگ محکوم شد و این حکم از سوی دیوان عالی نیز مورد تأیید قرار گرفت.

فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه از این نگرانند که دلیل محکومیت و اعدام آقای یعقوب مهرنهاد، فعالیت های مسالمت آمیز وی در زمینه اعاده حقوق و استقلال اقلیت بلوچ در ایران بوده باشد. آقای لاهیجی در این خصوص می افزاید: "طی سال های اخیر، این اولین باری است که یک مدیر روزنامه و فعال جامعه مدنی اعدام می شود. این مسأله به واقع یک مانع وحشتناک اضافی برای پیشبرد حقوق بشر در جمهوری اسلامی خواهد بود." فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه از دولتمردان ایرانی می خواهند که هر چه سریعتر و بدون هیچ گونه قید و شرطی آقای ابراهیم مهرنهاد، برادر کوچکتر آقای مهرنهاد را که از 24 فوریه 2008 در زندان بسر می برد آزاد کنند. این درحالی است که دلیل بازداشت او، چاپ و انتشار حکم اعدام برادرش بوده است.

متأسفانه سرکوب فعالانی که به اقلیت های دینی و قومی تعلق دارند در ایران رو به افزایش است؛ گاهی آنان را بدون دراختیار داشتن مدارک موثق به جرم هایی مانند تروریسم، تهدید امنیت ملی و خیانت به کشور متهم می کنند. اریک سوتاس، دبیر کل سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، در این رابطه می گوید: "به نظر می رسد که دولتمردان جمهوری اسلامی تفاوت میان دفاع مسالمت آمیز از حقوق اقلیت و حملات مسلحانه تروریستی را نمی دانند."

از ژانویه 2008 تاکنون، حدود 200 نفر در ایران اعدام شده اند. تنها در روز 27 ژوئیه تعداد 29 نفر اعدام شدند. در زمانی که تلاش برای تعلیق حکم اعدام در جهان افزایش یافته، جمهوری اسلامی با بالا بردن تعداد اعدام ها موازین جهانی حقوق بشر را به چالش طلبیده و این اعدام ها را در شرایطی که کاملا در نقض آشکار عهدنامه های بین المللی در زمینه حقوق بشر است به مورد اجرا گذاشته.

"فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر" و "سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" اعدام آقای مهرنهاد را به شدت محکوم و مجددا یادآوری می کنند که با مقوله اعدام به عنوان یک عمل پست، غیرانسانی و نقض آشکار حق زندگی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر عهدنامه های بین المللی حقوق بشر نیز آمده مخالف اند.

سازمان های ما مصرانه از جمهوری اسلامی می خواهند هر چه سریعتر اعدام فعالان مدنی و مجرمان نوجوان را متوقف و کمیته ای متشکل از حقوقدانان عالی رتبه به منظور رسیدگی به شرایط اجرای حکم اعدام در کشور ایجاد کند. سازمان های ما همچنین از دولتمردان جمهوری اسلامی می خواهند که به "میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی" که ایران نیز از امضاء کنندگان آن می باشد احترام گذارند.




Execution of Mr. Yaghoub Mehrnehad

Paris-Geneva, August 6th, 2008. The International Federation for Human Rights (FIDH) and the World Organisation Against Torture (OMCT) strongly condemn the execution on August 4th, 2008 of Mr. Yaghoub Mehrnehad.
Mr. Yaghoub Mehrnehad was a social activist in the southeastern province of Sistan and Baluchistan and journalist for the Mardomsalari (Democracy) newspaper. He was also the Executive Director of Voice of Justice Youth Association, a local NGO registered with the authorities since 2002.
“This execution follows a blatantly unfair trial held behind closed doors, in the absence of a lawyer and without his family being informed of the hearing”, declared Mr. Karim Lahidji, Vice-President of FIDH. Mr. Yaghoub Mehrnehad had been sentenced to death last February for belonging to the “Jondollah” (Soldiers of Allah), a Baluchi armed group[1]. The sentence was confirmed by the Supreme Court.
FIDH and OMCT fear that Mr. Yaghoub Mehrnehad may have been sentenced and executed for his peaceful activities advocating for the rights and the autonomy of the Baluchi minority of Iran. “Over the last years, it’s the first time that a journalist and a civil society activist is executed, and this is an additional terrifying setback for human rights in the Islamic Republic”, added Mr. Lahidji. FIDH and OMCT call the Iranian authorities to release immediately and unconditionally Mr. Mehrnehad’s younger brother, Mr. Ebrahim Mehrnehad who has been detained since February 24, 2008, by security forces for having publicized the death sentence against his brother.
The repression against activists belonging to ethnic and religious minorities is dramatically on the rise in Iran; sometimes, they are accused of terrorism, attacks against national security, treason even if there is no concrete evidence against them. “The authorities do not seem to make any distinction between peaceful advocacy for the right of minorities and terrorist attacks by armed groups”, said Mr. Eric Sottas, Secretary General of OMCT.
Since January 2008, around 200 persons have been executed in Iran. As recently as July 27, 2008, 29 persons have been executed. At a time when momentum is gathering across the world to end capital punishment, the Islamic Republic of Iran defies international human rights law by the high level of executions under conditions that blatantly violate international human rights standards.
OMCT and FIDH strongly condemn Mr. Yaghoub Mehrnehad’s execution, and wish to recall that they are opposed to the death penalty as an extreme form of cruel, inhuman and degrading treatment and a violation of the right to life, as proclaimed in the Universal Declaration of Human Rights and other international human rights instruments.
Our organisations strongly urge the Islamic Republic of Iran to immediately stop executions of civil society activists and child offenders, and to appoint a committee of high level jurists to report on the application and conditions of implementation of death penalty in the country. They also urge the Iranian authorities to respect the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR), ratified by Iran.
Contacts
OMCT: Alexandra Kossin: +41 22 809 49 39
FIDH: Gaël Grilhot/Karine Appy: + 33 1 43 55 25 18

Monday, August 11, 2008

کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ) اعدام وحشیانه وبلاگ نویس بلوچ آقای یعقوب مهرنهاد را به شدت محکوم می‌کند

بر کوتاه بود. صبح روز دوشنبه چهاردهم مرداد ماه 1387 آقای یعقوب مهرنهاد نویسنده وبلاگ مهرنهاد و دبیر انجمن جوانان صدای عدالت در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. آقای مهرنهاد در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرد، اما پس از برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ در اردیبهشت ماه سال گذشته دستگیر شد. خانواده او پس از ماه‌ها موفق به دیدار او شدند واز آثار شکنجه جسمی و روحی خبر دادند. در بهمن ماه امسال پس از یک دادگاه غیر علنی و مبهم حکم اعدام او صادر شد. پس از اعتراضات بین المللی ابراهیم , برادر 16 ساله آقای مهرنهاد نیز دستگیر شد که هم اکنون در زندان زاهدان به سر می‌برد.

جرم آقای مهرنهاد نوشتن در باره مشکلات مردم بلوچ و بخصوص جوانان، انتقاد از مدیریت مسئولان و ارائه تصویری روشن از سختی‌های مردم در بلوچستان بود. انتقاد از مسئولین باعث شد که به او اتهام واهی ارتباط با گروه‌های محارب وارد شود و پس از شکنجه‌های فراوان عاقبت به دار آویخته شود. آقای مهرنهاد 28 ساله و صاحب سه فرزند بود.

کانون وبلاگ نویسان اعدام وحشیانه وبلاگ نویس بلوچ آقای یعقوب مهرنهاد را به شدت محکوم می‌کند و به خانواده مهرنهاد و بازماندگان او مراتب تسلیت خود را ابراز می‌دارد. کانون وبلاگ نویسان ایران توجه جهانیان را به بدعت بیرحمانه اعدام وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران در ایران جلب می‌کند.

هم اکنون جان شش روزنامه نگار, معلم و فعال حقوق بشر کرد، آقایان عدنان حسن پور, هیوا بوتیمار، فرزاد کمانگر، انورحسین پناهی، فرهاد وکیلی و علی حیدریان که به اعدام محکوم شده‌اند در خطر جدی است. کانون وبلاگ نویسان ایران از همه سازمان‌های حقوق بشری برای نجات جان همه وبلاگ نویسان، روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی در بند کمک می‌طلبد.

کانون وبلاگ نویسان ایران همچنین خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط آقای ابراهیم مهرنهاد برادر 16 ساله آقای یعقوب مهرنهاد است.

کانون وبلاگ نویسان ایران( پن لاگ)

Thursday, August 7, 2008

آغاز به کار کمپین "توقف"!













به دنبال اعدام یعقوب مهرنهاد، کمپینی با عنوان «توقف» به منظور جلوگیری از اعدام سایر روزنامه نگاران محکوم به اعدام فعالیت خود را آغاز کرده است …

با گذشت دو روز از اجرای حکم اعدام یعقوب مهرنهاد و نگرانی از وضعیت روزنامه نگاران و فعالین مدنی کرد محکوم به اعدام، کمپین “توقف” فعالیت خود را ادامه می دهد.
این کمپین ساعاتی پس از انتشار خبر اعدام یعقوب مهرنهاد، روزنامه نگار و فعال مدنی بلوچ شروع به کار کرد. هدف اصلی از ایجاد این کمپین بنا به گفته دست اندرکاران آن، محکوم نمودن اعدام یعقوب مهرنهاد و نیز نگرانی عمیق از سرنوشت روزنامه نگاران و فعالین کرد محکوم به اعدام عنوان شده است.
در دومین روز فعالیت این کمپین تاکنون چندین سازمان حقوق بشری و مدنی، روزنامه نگاران، فعالین مدنی در داخل و خارج از ایران از این بیانیه حمایت کرده اند.
در بیانیه ی این کمپین می خوانیم: ” اجرای حکم اعدام یعقوب مهرنهاد می تواند راه را برای اعدام روزنامه نگاران و فعالین محکوم به اعدام در کردستان فراهم سازد. نباید ساکت نشست.ما جمعی از فعالین مدنی ضمن محکوم نمودن اجرای حکم اعدام برای یعقوب مهرنهاد، حاکمیت را آگاه می کنیم که صدور احکام اعدام برای فعالین مدنی می تواند بیانگر عدم وجود آزادی های لازم در کشور و اجرای این احکام تنها تائید این ادعا، چیز دیگری نمی تواند باشد.
اجرای احکام اعدام برای فعالینی چون یعقوب مهرنهاد که جامعه ای از فعالیت های سازنده ی او بهرمند بوده و از اقداماتش قدردانی می کند، تنها می تواند جامعه را در برابر حاکمیت قرار داده و موجب قهر مردم از حاکمیت و ایجاد خشونت هایی شوند که هم جامعه و هم قدرت از آن ضررمند خواهند شد.”
سازمان ها و شخصیت های حقیقی و حقوقی که تمایل دارند این بیانیه را امضا نمایند باید نام سازمان و یا اسامی خود را به آدرس ایمیل ارسال نمایند. yakurd@gmail.com
گفتنی است اینک شش روزنامه نگار و فعال مدنی در کردستان با صدور و یا تائید حکم اعدام روبرو شده اند: عدنان حسن پور، هیوا بوتیمار، فرزاد کمانگر، انور حسین پناهی، فرهاد وکیلی و علی حیدریان. همچنین صبح امروز حکم اعدام دومین معلم کرد محکوم به اعدام، انور حسین پناهی، تائید شد و نگرانی ها را افزایش داده است.

Tuesday, August 5, 2008

مگر این جوان چه کرده بود و چه گفته بود که تقاصش طناب دار بود؟












یعقوب را اعدام کردند

مگر این جوان چه کرده بود و چه گفته بود! بجز فعالیت در زمینه حقوق ساکنان سیستان و بلوچستان و بجز درد دل قلمی در وبلاگ خود و خواسته‌های مردم که همان تغییر مدیران ناموفق و جایگزینی مدیران میانه رو وانعطاف پذیر به جای برخی مدیران متعصب وخشک مذهبی در استان، و احقاق حقوق قومی و مذهبی اقلیت بلوچ، آیا جواب این خواسته ها محاربه و فساد فی الارض است ! آیا این است بهای اعتراض

چرا او را در یک دادگاه علنی و با حضور وکیل و خبرنگار و مردم محاکمه اش نکردید! مگر یعقوب کار غیر قانونی در کشور می‌کرد ! فعالیت اجتمایی او با مجوز دولت بود و انجمن جوانان صداي عدالت" که او دبیر آن بود، بعنوان نهادي مدني، مستقل و مردمي با اخذ اعتبارنامه از سازمان ملي جوانان از سال 1381 فعاليت آشکار داشت پس چرا او را در یک دادگاه ناعادلانه محکوم به مرگ کردید ؟ وقتی که به یعقوب مهرنهاد در 22 بهمن سال گذشته حکم اعدام دادند این حکم مورد اعتراض بسیاری از نهادهای حقوق بشری در سطح بین المللی قرار گرفت و بسیاری از وبلاگ نویسان و فعالین حقوق بشری نسبت به صدور حکم اعدام برای وی ابراز نگرانی کردند
یعقوب مهرنهاد اولین وبلاگ‌نویس ایرانی است که به خاطر فعالیت‌های مدنی و بیان عقایدش به طناب دار سپرده می‌شود

او یک وبلاگ نویس بود و پست های وبلاگی او نگاهش را به دنیا،زندگی،و اوضاع وطنش ایران و زاد بومش سیستان و
بلوچستان نشان می دهد.

یعقوب مهرنهاد در اولین پست وبلاگش که «نام آن خالقی که انسانها را آزاد آفرید» شروع شد، نوشه بود؛
«هرچند که مشغله ها بسیارند وفرصت آنکه بتوانم به صورت مستمر دغدغه ها و تراوشات ذهنی ام را در وبلاگی مستقل منتشر نمایم ممکن است برایم خیلی مقدور نباشد اما در مدت چند سال فعالیت در سازمانهای غیرحکومتی وتشکلهای مردمی آموخته وتجربه نموده ام که هرشخصی نیاز به درد دل وسخن گفتن دارد و چه خوب است تا آدم حرفها وگفته هایش را با یک دنیا آدم وهمنوع خود بزند . یک دنیا آدمی که فارغ از هرگونه مرده باد وزنده باد و بدور از هرگونه تعصب زبان وقومیت ومذهب وسرزمین می توانی با آنها سخن بگوئی اما هرگز اصالت خود را از یاد نبری واما هرگز فکر نکنی که به تو می گویند شهروند درجه دو ویا شاید هم شهروند درجه سه. اما در مورد خودم اگر بخواهم یک سطر توضیح بدهم اینگونه باید بگویم که: از خطه کویری بلوچستانم وساکن شهر زاهدان و دبیر تشکل غیردولتی به نام انجمن جوانان صدای عدالت و ۲۵ بهار از عمرم را تاکنون سپری نموده ام . اما آمده ام تا به جمع شما وبلاگ نویسان بپیوندم شاید بگوئید که وبلاگ نویسی در کشور ما جرم محسوب می گردد و ممکن است خطراتی را تحمل نمایم اما من می گویم که آنهائی که وبلاگ نویسی را جرم می دانند خودم را هم شهروند درجه دو می پندارند واز لحاظ سیاسی نیز از بسیاری مناصب وموقعیت ها در کشور محروم هستم پس بهتر آن است که حداقا همانگونه آزاد به دنیا آمده ام آزاد نیز از دنیا بدون هرگونه تعلل وسکوت وقید وبند ومماشاتی هم بروم شاید اینگونه بهتر به رستگاری برسم ومهم مشکلات این چند روز زندگی نیست که چگونه می گذرد مهم آن است که خود را به بهاء اندک نفروشیم و بسان آزادمردان زندگی کنیم وخوشحال خواهم شد تا مرا به جمع خود پذیرا باشید.»


ابراهیم مهرنهاد برادر 16 ساله یعقوب مهرنهاد و یکی از اعضای انجمن جوانان صدای عدالت هنوز در بازداشت بسر می‌برد قبل از اینکه او را هم بالای دار ببرند، توجه همه‌ی مجامع بین‌المللی مدافع حقوق بشر را به نقض حقوق اولیه کودکان در بند ایران جلب می‌کنیم


اسامی تعدادی از اعدامی‏های بلوچ